دیوان حافظ – آن کس که به دست جام دارد

آن کس که به دست جام دارد

آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد

آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در می‌کده جو، که جام دارد

سررشتهٔ جان، به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد

ما و مِی و زاهدان و تقوا
تا یار، سرِ کدام دارد

بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست
در دور، کسی که کام دارد

نرگس همه شیوه‌های مستی
از چشمِ خوشت به وام دارد

ذکرِ رخ و زلف تو دلم را
وردی‌ست که صبح و شام دارد

بر سینهٔ ریشِ دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد

در چاهِ ذَقَن چو حافظ ای جان
حُسنِ تو دو صد غلام دارد








  شاهنامه فردوسی - راى زدن رستم با كى‏ قباد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

نمی خواهم که در چشمم نشینی
که آنجا هم میان مردمان است
«محمود قاجار»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

موجه

(مُ وَ جَّ هْ) [ ع. ] (اِمف.)
۱- پسندیده، مقبول.
۲- صاحب جاه و مقام.

دیدگاهتان را بنویسید