دیوان حافظ – آن کس که به دست جام دارد

آن کس که به دست جام دارد

آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد

آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در می‌کده جو، که جام دارد

سررشتهٔ جان، به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد

ما و مِی و زاهدان و تقوا
تا یار، سرِ کدام دارد

بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست
در دور، کسی که کام دارد

نرگس همه شیوه‌های مستی
از چشمِ خوشت به وام دارد

ذکرِ رخ و زلف تو دلم را
وردی‌ست که صبح و شام دارد

بر سینهٔ ریشِ دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد

در چاهِ ذَقَن چو حافظ ای جان
حُسنِ تو دو صد غلام دارد








  شاهنامه فردوسی - رشك بردن سلم بر ايرج
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

لعل تو که هست جان حافظ
دور از لب مردمان دون باد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کافئین

(فِ) [ فر. ] (اِ.) آلکالوئیدی به فرمول ۲ O 4 N ۱ H 8 C که در برگ و دانه قهوه و چای و گیاه ماته و گیاه کلااکومیناتا موجود است. کافئین مقوی قلب و مدر است و در ضعف قلب و بیماری‌های عفونی (تیفوئید ذات الریه) مصرف می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید