دیوان حافظ –  هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

 هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

هر که را با خطِ سبزت سرِ سودا باشد
پای از این دایره بیرون نَنِهَد تا باشد

من چو از خاکِ لحد لاله‌صفت برخیزم
داغِ سودای توام سِرِّ سُویدا باشد

تو خود ای گوهرِ یک‌دانه کجایی آخِر
کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد

از بُنِ هر مژه‌ام آب روان است بیا
اگرت میلِ لبِ جوی و تماشا باشد

چون گل و مِی دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد

ظِلِّ مَمدودِ خَمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد

چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفتِ نرگسِ رعنا باشد





  شاهنامه فردوسی - پند دادن زال كاوس را
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

یک دم از خلوت اندیشه نیامد بیرون
عمر صائب همه در سیر پریخانه گذشت
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

آشوفتن

(تَ) (مص ل.) آشفتن.

آشپز

(پَ) (ص فا.) آن که شغلش پخت غذاست ؛ طباخ.

آشپزخانه

(~. نِ) (اِمر.) آنجا که غذا پزند، مطبخ.

آشکار

(شْ یا ش ِ)
۱- (ص.) ظاهر، هویدا.
۲- (ق.) علناً.
۳- (اِ.) صورت. مق معنی.
۴- حواس ظاهر.

آشکارساز

(ش ِ) (اِفا. اِمر.) اسبابی که وجود جریان‌های برق مغناطیسی را ظاهر می‌سازد.

آشکاره

(شُ یا ش ِ رِ) (ص.) پیدا، معلوم، آشکارا.

آشکو

(اِ.) نک آشکوب.

آشکوب

[ په. ] (اِ.)
۱- هر طبقه از ساختمان.
۲- هر یک از طبقات نه گانه آسمان ؛ سپهر.
۳- سقف، آسمانه.
۴- رگه‌های دیوار.
۵- هر طبقه از زمین.

آشکوبه

(بِ) (اِ.) آشکوب.

آشکوخ

(اِ.) سکندری.

آشکوخیدن

(دَ) (مص ل.) لغزیدن، سکندری رفتن.

آشگر

(گَ) (ص.) دباغ، پوست پیرا.

آشیانه

(نِ) [ په. ] (اِ.)= آشیان:
۱- لانه حیوانات.
۲- خانه.
۳- طبقه، مرتبه.
۴- سقف، آسمانه.

آشیهه

(هِ) (اِ.) شیهه، صهیل.

آصال

[ ع. ] (اِ.) جِ اصیل ؛ شبانگاه، نزدیک غروب.

آغا

[ تر. ] (ص. اِ.)
۱- خاتون، خانم.
۲- زن، زوجه.
۳- عنوانی که برای احترام به اول اسم خواجه سرایان افزوده می‌شد. مثل آغاالماس، مبارک آغا.

آغاجی

[ تُر. ] (اِ. ص.) حاجب، پرده دار، آنکه بدون اجازه می‌توانست بر شاه وارد شود.

آغار

۱ - (اِ.) نم و رطوبت.
۲- (ص.) نم کشیده، خیس شده.

آغاردن

(دَ) (مص م.) آغاریدن.

آغاری

(اِ.)نوعی جامه ابریشمین ضخیم که مردان از آن لباده، عبا و سرداری درست می‌کردند و زنان از آن نیم تنه و مانند آن.


دیدگاهتان را بنویسید