دیوان حافظ – عشق تو نهال حیرت آمد

عشق تو نهال حیرت آمد

عشقِ تو نهالِ حیرت آمد
وصلِ تو کمالِ حیرت آمد

بس غرقهٔ حالِ وصل کآخر
هم بر سرِ حالِ حیرت آمد

یک دل بنما که در رَهِ او
بر چهره نه خالِ حیرت آمد

نه وصل بِمانَد و نه واصل
آن جا که خیالِ حیرت آمد

از هر طرفی که گوش کردم
آوازِ سؤالِ حیرت آمد

شد مُنهَزِم از کمالِ عزّت
آن را که جلالِ حیرت آمد

سر تا قدمِ وجودِ حافظ
در عشق، نهالِ حیرت آمد




  دیوان حافظ - جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

گریسه

(گِ سَ یا سَ) (اِ.)
۱- مکر، فریب.
۲- چاپلوسی.

گریغ

(گُ) [ په. ] (اِ.) گریز، فرار.

گریم

(گِ) [ فر. ] (اِ.) تغییر قیافه چهره هنرپیشه با آرایش و ابزاری خاص.

گریمور

(گِ مُ) [ فر. ] (اِفا.) گریم کننده صورت هنرپیشه.

گریه

(گِ یِ) (اِمص.) اشک ریختن، سرشک.

گریه انداختن

(~. اَ تَ) (مص م.) (عا.) گریاندن، گریانیدن.

گریوه

(گَ وِ) [ په. ] (اِ.)
۱- گردن، پشت گردن.
۲- کوه پست، پشته، تپه.

گریپ

فروت (گِ. فُ)(اِ.)میوه درخت گریپ - فروت از تیره مرکبات از جنس دارابی، قدری ترش، معطر و خوراکی.

گریپ

(گِ) [ فر. ] (اِ.) زکام، آنفلونزا.

گز

(~.) (اِ.) نوعی پارچه.

گز

(~.) (اِ.)
۱- درختچه‌ای زینتی از تیره گزها با برگ‌های ریز و به هم فشرده که دارای گل‌های منظم و صورتی یا سفید رنگ است. از ساقه آن ماده‌ای شیرین و مطبوع به نام گزانگبین خارج می‌شود.
۲- نوعی شیرینی که آن ...

گز

(~.) (اِ.) نوعی تیر بی پر.

گز

(~.) (ص.) گس.

گز

(گَ یا گِ) (اِ.) = گاز: دندان، سن.

گز

(گَ) (اِ.) واحد طول که در قدیم معادل ۲۴ انگشت بود. ؛ ~نکرده پاره کردن کنایه از: کاری را نسنجیده و از روی بی فکر کردن.

گزار

(گُ)۱ - (ص فا.) در ترکیب با بعضی واژه‌ها معنای گزارنده می‌دهد. مانند: نمازگزار.
۲- (اِ.) طرح یا نقشی که با مداد آن را روی کاغذ یا پارچه می‌کشند و بعد رنگ می‌کنند.

گزار

(~.) (اِ.) نیشتر حجام.

گزاردن

(گُ رْ دَ) [ په. ] (مص م.)
۱- ادا کردن، انجام دادن.
۲- بیان کردن.

گزارش

(گُ رِ) (اِمص.)
۱- تعبیر خواب.
۲- شرح و تفسیر.
۳- بیان، اظهار.

گزارش دادن

(~. دَ) (مص م.) خبر رساندن.


دیدگاهتان را بنویسید