دیوان حافظ – دیر است که دل‌دار پیامی نفرستاد

دیر است که دل‌دار پیامی نفرستاد

دیر است که دل‌دار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

صد نامه فرستادم و آن شاهِ سواران
پیکی نَدوانید و سلامی نفرستاد

سویِ منِ وحشی‌صفتِ عقل‌رمیده
آهو رَوشی، کبک خرامی نفرستاد

دانست که خواهد شُدنم مرغِ دل از دست
وز آن خطِ چون سلسله دامی نفرستاد

فریاد که آن ساقیِ شِکَّر لبِ سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد

چندان که زدم لافِ کرامات و مقامات
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد





  دیوان حافظ - دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

در فراق دوست، دل، خون گشت و خواهد شد بباد
دوستان بهر خدا جان شما و جان ما
«سلمان ساوجی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

اعشی

(اَ شا) [ ع. ] (ص.) شبکور.

اعصاب

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ عصب.
۱- پی‌ها، عصب‌ها.
۲- (عا.) وضع روحی و روانی.

اعصار

( اَ) [ ع. ] (اِ.) جِ عصر؛ روزگاران، زمان‌ها، دورها.

اعصار

(اِ) [ ع. ]
۱- (مص ل.) درآمدن در عصر.
۲- (اِ.) گردباد.

اعصم

(اَ صَ) [ ع. ] (ص.) اسبی که دو دستش سفید باشد.

اعضاء

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ عضو.
۱- اندام‌ها.
۲- کارمندان.

اعطاء

( اِ ) [ ع. ]
۱- (مص م.) بخشیدن، دادن.
۲- (اِمص.) بخشش، دهش.

اعطاف

( اِ ) [ ع. ] (مص ل.)
۱- مهربانی و لطف کردن.
۲- توجه و میل کردن.

اعطیه

(اَ یِ) [ ع. اعطیه ] (اِ.) جِ عطاء؛ بخشش‌ها، عطاها.

اعظام

( اِ ) [ ع. ]
۱- (مص ل.) بزرگ داشتن.
۲- (اِمص.) بزرگداشت.

اعظم

(اَ ظَ) [ ع. ] (ص تف.)
۱- بزرگتر، بزرگوارتر.
۲- درشت تر.

اعقاب

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ عَقِب.
۱- بازماندگان.
۲- فرزندان آینده.

اعلاء

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) بلند کردن، بالا بردن، برکشیدن.

اعلاق

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ عِلْق.
۱- چیزهای نفیس.
۲- غلاف‌های شمشیر.

اعلال

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) بیمار کردن.

اعلام

( اَ ) [ ع. ] جِ عَلَم.
۱- نشانه‌ها.
۲- بیرق‌ها.

اعلام

( اِ ) [ ع. ]
۱- (مص م.)آگاه کردن، هشدار دادن.
۲- (اِمص.) آگاهی.

اعلامیه

(اِ مِ یِّ) [ ع. ] (ص نسب. اِمر.) مطلبی که به صورت کتبی یاشفاهی اعلام شود، آگهی، اطلاعیه، اعلان.

اعلامیه حقوق بشر

(~ حُ قِ بَ شَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) اعلامیه‌ای است شامل یک مقدمه و ۳۰ ماده که در آن به حقوق افراد انسانی بدون توجه به نژاد، رنگ، جنس و... اشاره شده‌است. اساس این اعلامیه ...

اعلان

( اِ ) [ ع. ]
۱- (مص م.) آشکارا کردن.
۲- (اِ.) آگهی.


دیدگاهتان را بنویسید