دیوان حافظ – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سَفینهٔ غزل است

جَریده رو که گذرگاهِ عافیت، تنگ است
پیاله گیر که عُمرِ عزیز  بی‌بَدَل است

نه من ز بی‌عملی در جهان مَلولَم و بس
مَلالتِ عُلما هم ز علمِ بی‌عمل است

به چشمِ عقل در این رهگذارِ پرآشوب
جهان و کارِ جهان بی‌ثبات و بی‌محل است

بگیر طُرِّهٔ مه‌چهره‌ای و قِصّه مخوان
که سعد و نَحس ز تأثیر زهره و زُحَل است

دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت
ولی اجل به رَهِ عمر، رهزنِ اَمَل است

به هیچ دُور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مستِ بادهٔ ازل است







  دیوان حافظ - بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

به آهوان نظر شیر آفتاب بگیر
به ابروان دوتا قوس مشتری بشکن
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

پهناور

(پَ وَ) (ص مر.)
۱- فراخ، وسیع.
۲- بسیار عریض.

پهند

(پَ هَ) (اِ.) دامی باشد که بدان آهو گیرند، تله.

پهنه

(پَ نِ) (اِ.)
۱- ساحت، میدان.
۲- وسعت.
۳- نوعی چوگان که سر آن مانند کفچه پهن است.

پهنه باختن

(~. تَ) (مص ل.) با پهنه بازی کردن.

پهنی

(پَ) (حامص.)
۱- وسعت، گشادگی.
۲- عرض، پهنا. مق درازی، طول.

پهی

(پَ) (اِ.) خربزه تلخ، حنظل.

پهین

(پَ) (ص.) فراخ، گشاده.

پو

(اِ.)
۱- رفتار تند.
۲- دو.

پو گرفتن

(گِ رِ تَ) (مص ل.)
۱- رفتن.
۲- دویدن.

پوئن

(پُ ئَ) [ انگ. ] (اِ.) واحد تعیین برتری افراد یا تیم‌های ورزشی در یک مسابقه یا یک دوره از مسابقات که نتیجه بازی یا مسابقه را مشخص می‌کند، امیتاز (فره).

پوت

(اِ.)
۱- جگر گوسفند.
۲- خوراک قلیه که از جگر گوسفند درست می‌کنند.

پوت

(اِ.)انواع اطعمه و اشربه، اقسام خوردنی.

پوتین

[ فر. ] (اِ.) کفش محکم و ساق بلند.

پود

(اِ.) نخ‌های افقی پارچه.

پودر

[ فر. ] (اِ.) گرد، آرد.

پودمانی

(اِ.)(معادل واژه انگلیسی module.)
۱- واحد یا مؤلفه استانداردی از یک سازواره (سیستم) که برای ترکیب یا استفاده آسان، طراحی یا ساخته می‌شود.
۲- واحدها یا دوره‌های مشخص آموزشی در دانشگاه‌ها و مدارس.
۳- واحدها و اجزای صنعتی همگون و مشابه.
۴- واحدهای ...

پودنه

(نِ) (اِ.) نک پونه.

پوده

(پُ) (ص.) کهنه، پوسیده.

پودینگ

[ انگ. ] (اِ.) از انواع شیرینی‌های انگلیسی است که از آرد و روغن و تخم مرغ و کشمش تهیه می‌شود.

پور

[ په. ] (اِ.) پسر، فرزند نرینه.


دیدگاهتان را بنویسید