دیوان حافظ – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟
ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟

هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست

پیوندِ عمر بسته به مویی‌ست هوش دار
غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟

معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم
جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند
ما دل به عشوهٔ که دهیم اختیار چیست؟

راز درونِ پرده چه داند فلک، خموش
ای مدعی نزاعِ تو با پرده‌دار چیست؟

سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست
معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟

زاهد شرابِ کوثر و حافظ پیاله خواست
تا در میانه خواستهٔ کردگار چیست

  شاهنامه فردوسی - رفتن زال به نزد رودابه
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

کنگره

(کُ گِ رِ) (اِ.) شرفه، دندانه، دندانه‌های بالای دیوارها و بلندی‌های هرچیزی.

کنگره

(کُ گْ یا گِ رِ) [ فر. ] (اِ.)
۱- مجلسی متشکل از نمایندگان چند دولت یا عده‌ای دانشمند برای بحث و گفتگو، همایش (فره).
۲- مجلس قانون گذاری ایالات متحده امریکا.

کنگره دار

(~.) (ص مر.) دندانه دار.

کنیاک

(کُ) [ فر. ] (اِ.) نوعی مشروب الکلی گران قیمت.

کنیت

(کُ یَ) [ ع. کنیه ] (اِ.) نک کنیه، لقب.

کنیتکس

(کِ تِ) (اِ.) نام تجاری ماده‌ای مرکب از پودر خاک سنگ، سیمان سفید و مواد ضد رطوبت و چند ماده دیگر در رنگ‌های مختلف که برای زیباسازی نما با پمپ روی آن پاشید می‌شود.

کنیز

(کَ) (اِ.) برده زن، خدمتکار زن.

کنیزک

(کَ زَ) (اِمصغ.)
۱- دخترک.
۲- پرستار زن خرد.
۳- دخترک یا زنکی که بَرده باشد.

کنیس

(کَ) [ معر. ] (اِ.) معبد یهود.

کنیسه

(کَ سَ یا سِ) [ معر. کنیسه ] (اِ.) پرستشگاه یهودان.

کنیف

(کَ) [ ع. ] (اِ.)
۱- پوشش، پرده.
۲- سپر.
۳- مستراح.

کنیه

(کُ یَ یا یِ) [ ع. کنیت ] (اِ.) لقب، بَرنام.

که

(کَ) (اِ.) مخفف کاه.

که

(کُ) (اِمصغ.) مخفف کوه.

که

(~.)
۱- (موصول) کلمه‌ای که دو قسمت جمله را به یکدیگر پیوند می‌دهد.
۲- (ادات استفهام) چه کسی ¿ کی ¿

که

(کِ) (ص.) کوچک، خرد.

کها

(کَ) (ص.) خجل، شرمنده.

کهانت

(کِ نَ) [ ع. کهانه ] (اِمص.) فالگویی، ستاره شناسی.

کهبد

(کَ بَ یا بُ) (اِمر.) خزانه دار، صراف.

کهبد

(کُ بُ) (ص.) زاهد، گوشه نشین، عابد.


دیدگاهتان را بنویسید