دیوان حافظ – حسن تو همیشه در فزون باد

حسن تو همیشه در فزون باد

حُسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله‌گون باد

اندر سرِ ما خیالِ عشقت
هر روز که باد در فزون باد

هر سرو که در چمن درآید
در خدمتِ قامتت نگون باد

چشمی که نه فتنهٔ تو باشد
چون گوهرِ اشک غرقِ خون باد

چشمِ تو ز بهرِ دلربایی
در کردنِ سحر ذوفنون باد

هر جا که دلیست در غمِ تو
بی صبر و قرار و بی سکون باد

قَدِّ همه دلبرانِ عالم
پیشِ الفِ قَدَت چو نون باد

هر دل که ز عشقِ توست خالی
از حلقهٔ وصلِ تو برون باد

لعلِ تو که هست جانِ حافظ
دور از لبِ مردمانِ دون باد




  دیوان حافظ - به سر جام جم آنگه نظر توانی کرد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

یهوه

(یَ هُ وَ) [ عبر. ] (اِ.) اسمی است که در تورات بر خدا اطلاق شده‌است و دلالت بر سرمدیت آن ذات مقدس کند.

یواش

(یَ) [ تر. ] (ق. ص.)آهسته، آرام، به نرمی.

یواشکی

(یَ شَ) [ تر - فا. ] (ق مر.) به آرامی و آهستگی.

یواقیت

(یَ) [ ع. ] (اِ.) جِ یاقوت.

یوبه

(ب) (اِ.) آرزو، خواهش.

یوبیدن

(دَ) (مص م.) آرزو داشتن، میل کردن.

یورت

[ تر - مغ. ] (اِ.)
۱- چراگاه ایلات و عشایر.
۲- محل خیمه و خرگاه.
۳- مسکن، منزل.
۴- یورد.

یورتمه

(مِ) [ تر. ] (اِ.) چهار نعل رفتن اسب.

یورش

(رِ) [ تر. ] (اِ.) تاخت و تاز، هجوم.

یورغه

(غَ یاغ) [ تر. ] (اِ.) اسب راه رو.

یورو

(رُ) [ انگ. ] (اِ.) واحد پول مشترک کشورهای عضو اتحادیه اروپا.

یوز

(اِ.) حیوانی است درنده شبیه پلنگ اما کوچکتر از آن که در قدیم آن را برای شکار تربیت می‌کردند.

یوزباشی

[ تر. ] (اِ.) فراشباشی، فراشی که سر دسته صد نفر بود.

یوزنده

(زَ دِ) (ص فا.) جستجو کننده.

یوزه

(زَ یازِ) (اِ.) سگ شکاری.

یوزپلنگ

(پَ لَ) (اِمر.) پستانداری از راسته گوشتخواران و از تیره گربه‌ها که دارای اندامی کشیده و بلند است. و به همین جهت می‌تواند به سرعت بدود. جثه این حیوان کمی از پلنگ کوچکتر است ولی ارتفاع آن به مناسبت درازی ...

یوزک

(زَ) (اِمر.) توله سگ شکاری.

یوزیدن

(دَ) (مص ل.) جُستن، جستجو کردن.

یوسف آرا

(سُ) (ص فا.) بسیار زیباتر از یوسف، که در زیبایی آرایش دهنده یوسف باشد.

یوغ

(اِ.) چوبی که هنگام شخم زدن زمین بر گردن گاو می‌گذارند.


دیدگاهتان را بنویسید