دیوان حافظ – ای فروغ ماه حسن‌، از روی رخشان شما

ای فروغ ماه حسن‌، از روی رخشان شما

ای فروغِ ماهِ حُسن‌، از روی رخشان شما
آبِ‌روی خوبی از چاه زَنَخدان شما

عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده
باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟

کَس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
بِه که نفروشند مستوری به مستان شما

بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد مگر
زان که زد بر دیده آبی، روی رخشان شما

با صبا همراه بفرست از رخت گل دسته‌ای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما

عمرتان باد و مراد ای ساقیانِ بزمِ جم
گرچه جام ما نشد پُر مِی به دوران شما

دل خرابی می‌کند، دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان‌، جان من و جان شما

کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند‌؟
خاطر مجموع ما، زلف پریشان شما

دور دار از خاک و خون دامن، چو بر ما بگذری
کَاندَر این ره کشته بسیارند، قربان شما

می‌کند حافظ دعایی، بشنو، آمینی بگو
روزی ما باد لعل شَکَّرافشان شما

ای صبا با ساکنانِ شهرِ یزد از ما بگو
کِای سر حق‌ناشناسان گوی چوگان شما

گرچه دوریم از بساط قُرب‌، همّت دور نیست
بندهٔ شاه شماییم و ثناخوان شما

ای شَهنشاه بلند اختر‌، خدا را همّتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما






  دیوان حافظ - در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

اکمال

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) کامل کردن، تمام نمودن.

اکمل

(اَ مَ) [ ع. ] (ص تف.) تمامتر، کامل تر.

اکمه

(اَ مَ) [ ع. ] (ص.) کور مادرزاد.

اکناف

( اَ ) [ ع. ] (اِ.)جِ کنف ؛ گوشه‌ها و کنارها، کرانه‌ها.

اکنون

( اَ ) (ق.)
۱- این دم.
۲- بنابراین.

اکو

(اِ کُ) [ فر. ] (اِ.)
۱- بازگشت صوت پس از برخورد با مانع به طوری که با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود، پژواک (فره).
۲- دستگاهی برای پخش صدا که با تکرار منظم ...

اکواب

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ کوب ؛ جام‌ها، کوزه‌های بی دسته.

اکوان

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ کون ؛ هستی‌ها.

اکوتوریسم

(اِ کُ) [ فر. ] (اِ.) نوعی جهانگردی به منظور بازدید از جاذبه‌های طبیعی که به حفظ محیط زیست نیز کمک می‌کند، طبیعت - گردی. (فره.)

اکوستیک

(اِ کُ) [ فر. ] (اِ.) دانش مربوط به تولید و تراگسیل و دریافت اثرهای صوتی، نظیر جذب و بازتاب و شکست، صوت - شناسی. (فره).

اکوسیستم

(اِ کُ تِ) [ ع. ] (اِ.) مجموعه جانداران و مح یط طبیعی اعم از برکه، جنگل و کویر که در آن زیست می‌کنند.

اکول

( اَ ) [ ع. ] (ص.) پرخور، شکم باره.

اکولوژی

(اِ کُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مطالعه روابط موجودات زنده با محیط و عادت‌ها و طرز زندگی آن‌ها، بوم شناسی، بوم شناخت.(فره).

اکونومیسم

(اِ کُ نُ) [ فر. ] (اِمص.) مقدم داشتن اقتصاد و تأمین معیشت بر سیاست و مبارزه سیاسی.

اکوکاردیوگرافی

(~. یُ گِ) [ فر. ] (اِ.) ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی، پژواک نگاری قلب، پژوانگاری قلب. (فره).

اکید

( اَ ) [ ع. ] (ص.) محکم، استوار، دستور قطعی.

اکیداً

(اَ دَ نْ) [ ع. ] (ق.) به تأکید، قطعاً.

اکیس

(اَ یَ) [ ع. ] (ص تف.) زیرکتر، هشیارتر، داناتر.

اکیل

( اَ ) [ ع. ] (ص.) همکاسه، همخور.

اکیپ

( اِ ) [ فر. ] (اِ.) گروهی از افراد که کار مشترکی انجام می‌دهند، دسته، گروه.


دیدگاهتان را بنویسید