شاهنامه فردوسی – اندرز كردن منوچهر پسرش را
اندرز كردن منوچهر پسرش را منوچهر را سال شد بر دو شست ز گيتى همى بار رفتن ببست ستارهشناسان بر او شدند همى ز آسمان داستانها زدند نديدند روزش كشيدن دراز ز گيتى همى گشت بايست باز بدادند زان روز تلخ آگهى كه شد تيره آن تخت شاهنشهى گه رفتن […]
شاهنامه فردوسی – پاسخ نامه سام از منوچهر
پاسخ نامه سام از منوچهر پس آن نامه سام پاسخ نوشت شگفتى سخنهاى فرّخ نوشت كه اى نامور پهلوان دلير بهر كار پيروز بر سان شير نبيند چو تو نيز گردان سپهر برزم و ببزم و براى و بچهر همان پور فرخنده زال سوار كزو ماند اندر جهان يادگار رسيد […]
شاهنامه فردوسی – هنر نمودن زال در پيش منوچهر
هنر نمودن زال در پيش منوچهر چو زال اين سخنها بكرد آشكار از و شادمان شد دل شهريار بشادى يكى انجمن بر شگفت شهنشاه گيتى ز هازه گرفت يكى جشنگاهى بياراست شاه چنانچون شب چارده چرخ ماه كشيدند مى تا جهان تيره گشت سر ميگساران ز مى خيره گشت خروشيدن مرد […]
شاهنامه فردوسی – آمدن زال با نامه سام نزد منوچهر
آمدن زال با نامه سام نزد منوچهر پس آگاهى آمد سوى شهريار كه آمد ز ره زال سام سوار پذيره شدندش همه سركشان كه بودند در پادشاهى نشان چو آمد بنزديكىء بارگاه سبك نزد شاهش گشادند راه چو نزديك شاه اندر آمد زمين ببوسيد و بر شاه كرد آفرين زمانى […]
شاهنامه فردوسی – رفتن زال به رسولى نزد منوچهر
رفتن زال به رسولى نزد منوچهر نويسنده را پيش بنشاندند ز هر در سخنها همى راندند سر نامه كرد آفرين خداى كجا هست و باشد هميشه بجاى ازويست نيك و بد و هست و نيست همه بندگانيم و ايزد يكيست هر آن چيز كو ساخت اندر بوش بران است چرخ روان […]
شاهنامه فردوسی – آمدن سام به نزد منوچهر
آمدن سام به نزد منوچهر چو شاه جهاندار بگشاد روى زمين را ببوسيد و شد پيش اوى منوچهر برخاست از تخت عاج ز ياقوت رخشنده بر سرش تاج بر خويش بر تخت بنشاختش چنانچون سزا بود بنواختش و زان گرگساران جنگ آوران و زان نره ديوان مازندران بپرسيد و بسيار تيمار […]
شاهنامه فردوسی – آگاه شدن منوچهر از كار زال و رودابه
آگاه شدن منوچهر از كار زال و رودابه پس آگاهى آمد بشاه بزرگ ز مهراب و دستان سام سترگ ز پيوند مهراب و ز مهر زال و زان ناهمالان گشته همال سخن رفت هر گونه با موبدان بپيش سرافراز شاه ردان چنين گفت با بخردان شهريار كه بر ما شود زين دژم […]