شاهنامه فردوسی – بنياد نهادن اين نامه
گفتار اندر بنياد نهادن اين نامه دل روشن من چو برگشت ازوى سوى تخت شاه جهان كرد روى كه اين نامه را دست پيش آورم ز دفتر بگفتار خويش آورم بپرسيدم از هر كسى بيشمار بترسيدم از گردش روزگار مگر خود درنگم نباشد بسى ببايد سپردن بديگر كسى و […]
شاهنامه فردوسی – داستان دقیقی سخن سرای
گفتار اندر داستان دقیقی سخن سرای چو از دفتر اين داستانها بسى همى خواند خواننده بر هر كسى جهان دل نهاده بدين داستان همان بخردان نيز و هم راستان جوانى بيامد گشاده زبان سخن گفتن خوب و طبع روان بشعر آرم اين نامه را گفت من ازو شادمان شد دل […]
شاهنامه فردوسی – فراهم آوردن شاهنامه
گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه سخن هر چه گويم همه گفتهاند بر باغ دانش همه رفتهاند اگر بر درخت برومند جاى نيابم كه از بر شدن نيست راى كسى كو شود زير نخل بلند همان سايه زو باز دارد گزند توانم مگر پايه ساختن بر شاخ آن سرو سايه فكن […]
شاهنامه فردوسی – ستایش پیامبر
گفتار اندر ستایش پیامبر ترا دانش و دين رهاند درست در رستگارى ببايدت جست و گر دل نخواهى كه باشد نژند نخواهى كه دائم بوى مستمند بگفتار پيغمبرت راه جوى دل از تيرگيها بدين آب شوى چه گفت آن خداوند تنزيل و وحى خداوند امر و خداوند نهى كه […]
شاهنامه فردوسی – آفرینش ماه
گفتار اندر آفرینش ماه چراغست مر تيره شب را بسيچ ببد تا توانى تو هرگز مپيچ چو سى روز گردش بپيمايدا شود تيره گيتى بدو روشنا پديد آيد آنگاه باريك و زرد چو پشت كسى كو غم عشق خورد چو بيننده ديدارش از دور ديد هم اندر زمان او […]
شاهنامه فردوسی – آفرینش آفتاب
گفتار اندر آفرینش آفتاب ز ياقوت سرخست چرخ كبود نه از آب و گرد و نه از باد و دود بچندين فروغ و بچندين چراغ بياراسته چون بنوروز باغ روان اندرو گوهر دلفروز كزو روشنايى گرفتست روز ز خاور بر آيد سوى باختر نباشد ازين يك روش راستتر ايا آنكه […]
شاهنامه فردوسی – آفرینش مردم
گفتار اندر آفرینش مردم چو زين بگذرى مردم آمد پديد شد اين بندها را سراسر كليد سرش راست بر شد چو سرو بلند بگفتار خوب و خرد كار بند پذيرنده هوش و راى و خرد مر او را دد و دام فرمان برد ز راه خرد بنگرى اندكى كه مردم […]
شاهنامه فردوسی – آفرینش کیهان
گفتار اندر آفرینش کیهان از آغاز بايد كه دانى درست سرمايه گوهران از نخست كه يزدان ز ناچيز چيز آفريد بدان تا توانائى آرد پديد سرمايه گوهران اين چهار برآورده بىرنج و بى روزگار يكى آتشى بر شده تابناك ميان آب و باد از بر تيره خاك نخستين كه آتش […]
شاهنامه فردوسی – ستایش خرد
گفتار اندر ستایش خرد كنون اى خردمند وصف خرد بدين جايگه گفتن اندر خورد كنون تا چه دارى بيار از خرد كه گوش نيوشنده زو بر خورد خرد بهتر از هر چه ايزد بداد ستايش خرد را به از راه داد خرد رهنماى و خرد دلگشاى خرد دست گيرد بهر دو سراى […]
مقدمه شاهنامه فردوسی
بنام خداوند جان و خرد كزين برتر انديشه بر نگذرد خداوند نام و خداوند جاى خداوند روزىده رهنماى خداوند كيوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهيد و مهر ز نام و نشان و گمان برترست نگارنده برشده پيكرست به بينندگان آفريننده را نبينى مرنجان […]