شاهنامه فردوسی – رفتن ايرج بسوى پدر
رفتن ايرج بسوى پدر فرستاده سلم چون گشت باز شهنشاه بنشست و بگشاد راز گرامى جهانجوى را پيش خواند همه گفتها پيش او باز راند و را گفت كان دو پسر جنگجوى ز خاور سوى ما نهادند روى از اختر چنين استشان بهره خود كه باشند شادان بكردار بد دگر […]