شاهنامه فردوسی – داستان ابو منصور بن محمد
گفتار اندر داستان ابو منصور بن محمد بدين نامه چون دست كردم دراز يكى مهترى بود گردن فراز جوان بود و از گوهر پهلوان خردمند و بيدار و روشن روان خداوند راى و خداوند شرم سخن گفتن خوب و آواى نرم مرا گفت كز من چه بايد همى كه جانت سخن […]