شاهنامه فردوسی – خوان چهارم كشتن زنى جادو را
خوان چهارم كشتن زنى جادو را چو از آفرين گشت پرداخته بياورد گلرنگ را ساخته نشست از بر زين و ره بر گرفت خم منزل جادو اندر گرفت همى رفت پويان براه دراز چو خورشيد تابان بگشت از فراز درخت و گيا ديد و آب روان چنانچون بود جاى مرد جوان […]