شاهنامه فردوسی – خوان هفتم كشتن رستم ديو سپيد را
خوان هفتم كشتن رستم ديو سپيد را و زان جايگه تنگ بسته كمر بيامد پر از كينه و جنگ سر چو رخش اندر آمد بران هفت كوه بران نرّه ديوان گشته گروه بنزديكىء غار بىبن رسيد بگرد اندرون لشكر ديو ديد باولاد گفت آنچ پرسيدمت همه بر ره راستى ديدمت […]