شاهنامه فردوسی – فرستادن افراسياب بارمان و هومان را به نزديك سهراب
فرستادن افراسياب بارمان و هومان را به نزديك سهراب خبر شد بنزديك افراسياب كه افگند سهراب كشتى بر آب هنوز از دهن بوى شير آيدش همى راى شمشير و تير آيدش زمين را بخنجر بشويد همى كنون رزم كاوس جويد همى سپاه انجمن شد برو بر بسى نيايد همى يادش از […]
شاهنامه فردوسی – رزم بارمان و قباد و كشته شدن قباد
رزم بارمان و قباد و كشته شدن قباد سپيده چو از كوه سر بر كشيد طلايه بپيش دهستان رسيد ميان دو لشكر دو فرسنگ بود همه ساز و آرايش جنگ بود يكى ترك بُد نام او بارمان همى خفته را گفت بيدار مان بيامد سپه را همى بنگريد سراپرده شاه نوذر بديد […]