شاهنامه فردوسی – اندر زادن فريدون
اندر زادن فريدون بر آمد برين روزگار دراز كشيد اژدهافش بتنگى فراز خجسته فريدون ز مادر بزاد جهان را يكى ديگر آمد نهاد بباليد برسان سرو سهى همى تافت زو فرّ شاهنشهى جهانجوى با فرّ جمشيد بود بكردار تابنده خورشيد بود جهان را چو باران ببايستگى روان را چو […]