صفحه اصلی
فال حافظ
صفحه اصلی
فال حافظ
Search
مرجع شعر و ادبیات پارسی
دیوان حافظ – اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
دیوان حافظ – روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
دیوان حافظ – خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
دیوان حافظ – یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
دیوان حافظ – سمنبویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
دیوان حافظ – لعل سیراب بهخونتشنه لب یار من است
دیوان حافظ – سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
دیوان حافظ – مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
دیوان حافظ – پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
دیوان حافظ – چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
دیوان حافظ – زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
دیوان حافظ – دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد
دیوان حافظ – دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
دیوان حافظ – صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
دیوان حافظ – حال دل با تو گفتنم، هوس است
دیوان حافظ – ساقیا برخیز و درده جام را
دیوان حافظ – ای شاهد قدسی، که کشد بند نقابت
دیوان حافظ – به ملازمان سلطان، که رساند این دعا را
دیوان حافظ – دل سراپرده محبت اوست
دیوان حافظ – بیا که قصر امل سخت سستبنیادست
دیوان حافظ – کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
دیوان حافظ – سحرم دولت بیدار به بالین آمد
دیوان حافظ – به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
دیوان حافظ – صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
دیوان حافظ – روضه خلد برین خلوت درویشان است
دیوان حافظ – آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
دیوان حافظ – خم زلف تو دام کفر و دین است
دیوان حافظ – نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد
دیوان حافظ – نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
دیوان حافظ – مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دیوان حافظ – ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
دیوان حافظ – دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
دیوان حافظ – ساقی به نور باده برافروز جام ما
دیوان حافظ – صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
دیوان حافظ – بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
دیوان حافظ – صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد
دیوان حافظ – آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
دیوان حافظ – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
دیوان حافظ – خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
دیوان حافظ – یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیوان حافظ – سحر بلبل حکایت با صبا کرد
دیوان حافظ – منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دیوان حافظ – نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
دیوان حافظ – دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
دیوان حافظ – دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
دیوان حافظ – الا یا ایها الساقی ادرکأسا و ناولها
دیوان حافظ – روشنی طلعت تو ماه ندارد
دیوان حافظ – شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند
دیوان حافظ – اگر روم ز پیاش فتنهها برانگیزد
شاهنامه فردوسی – خشم گرفتن كاوس بر رستم
شاهنامه فردوسی – آمدن رستم به شهر سمنگان
شاهنامه فردوسی – رفتن فريدون به جنگ ضحاك
شاهنامه فردوسی – داستان ضحاك با پدرش
شاهنامه فردوسی – رشك بردن سلم بر ايرج
شاهنامه فردوسی – گريختن سلم و كشته شدن او به دست منوچهر
شاهنامه فردوسی – گفتارى در بخت زال در نزد ستاره شناسان
شاهنامه فردوسی – بند كردن فريدون ضحاك را
شاهنامه فردوسی – كشته شدن اغريرث به دست برادر
شاهنامه فردوسی – گفتار اندر زادن رستم
شاهنامه فردوسی – ستايش سلطان محمود
شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن زال موبدان را
شاهنامه فردوسی – باز آوردن رستم كاوس را
شاهنامه فردوسی – پادشاهى نوذر
شاهنامه فردوسی – فرستادن فريدون جندل را به يمن
شاهنامه فردوسی – پاسخ شاه مازندران به كاوس
شاهنامه فردوسی – بنياد نهادن جشن سده
شاهنامه فردوسی – پادشاهى گرشاسپ
شاهنامه فردوسی – آفرینش کیهان
شاهنامه فردوسی – گريختن افراسياب از رزمگاه
شاهنامه فردوسی – به زن خواستن كاوس سودابه دختر شاه هاماوران را
شاهنامه فردوسی – جنگ رستم با افراسياب
شاهنامه فردوسی – رسيدن زال به نزديك سام
شاهنامه فردوسی – خشم گرفتن مهراب بر سيندخت
شاهنامه فردوسی – نامه نوشتن زال نزديك سام نمودن چگونگى كار
شاهنامه فردوسی – فرستادن فريدون منوچهر را به جنگ تور و سلم
شاهنامه فردوسی – پيروز نامه منوچهر نزد فريدون
شاهنامه فردوسی – زادن منوچهر از مادرش
شاهنامه فردوسی – آگاه شدن سلم و تور از منوچهر
شاهنامه فردوسی – خوان ششم جنگ رستم و ارژنگ ديو
شاهنامه فردوسی – راى زدن سام با موبدان بر كار زال
شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن شاه يمن جندل را
شاهنامه فردوسی – خوان هفتم كشتن رستم ديو سپيد را
شاهنامه فردوسی – آمدن سام به ديدن رستم
شاهنامه فردوسی – خوان سوم جنگ رستم با اژدها
شاهنامه فردوسی – آمدن افراسياب به نزديك پدر خود
شاهنامه فردوسی – آگاهى يافتن فريدون از كشته شدن ايرج
شاهنامه فردوسی – خوان دوم يافتن رستم چشمه آب
شاهنامه فردوسی – آمدن سام به نزد منوچهر
شاهنامه فردوسی – رسيدن سهراب به دژ سپيد
شاهنامه فردوسی – گرفتن رستم رخش را
شاهنامه فردوسی – پادشاهى ضحاك هزار سال بود
شاهنامه فردوسی – كشته شدن نوذر به دست افراسياب
شاهنامه فردوسی – آراستن كاوس گيتى را
شاهنامه فردوسی – رفتن كى كاوس به مازندران
شاهنامه فردوسی – خوان چهارم كشتن زنى جادو را
شاهنامه فردوسی – راى زدن زال با موبدان در كار رودابه
شاهنامه فردوسی – پادشاهى منوچهر صد و بيست سال بود
شاهنامه فردوسی – جنگ كاوس با شاه مازندران
شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن فريدون پسران را