صفحه اصلی
فال حافظ
صفحه اصلی
فال حافظ
Search
مرجع شعر و ادبیات پارسی
دیوان حافظ – یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دیوان حافظ – دارم امید عاطفتی از جناب دوست
دیوان حافظ – ساقیا آمدن عید، مبارک بادت
دیوان حافظ – دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
دیوان حافظ – دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
دیوان حافظ – دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
دیوان حافظ – راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
دیوان حافظ – زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
دیوان حافظ – من و انکار شراب این چه حکایت باشد
دیوان حافظ – ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
دیوان حافظ – چه مستی است ندانم که رو به ما آورد
دیوان حافظ – صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
دیوان حافظ – دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
دیوان حافظ – شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد
دیوان حافظ – آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
دیوان حافظ – هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
دیوان حافظ – زاهد خلوتنشین دوش به میخانه شد
دیوان حافظ – رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
دیوان حافظ – یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
دیوان حافظ – هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
دیوان حافظ – هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
دیوان حافظ – زلفآشفته و خویکرده و خندانلب و مست
دیوان حافظ – دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
دیوان حافظ – صوفی بیا که آینه صافیست جام را
دیوان حافظ – زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
دیوان حافظ – خم زلف تو دام کفر و دین است
دیوان حافظ – مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
دیوان حافظ – روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
دیوان حافظ – اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست
دیوان حافظ – آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
دیوان حافظ – چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست
دیوان حافظ – لعل سیراب بهخونتشنه لب یار من است
دیوان حافظ – یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیوان حافظ – دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
دیوان حافظ – گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
دیوان حافظ – مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
دیوان حافظ – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
دیوان حافظ – سحر بلبل حکایت با صبا کرد
دیوان حافظ – گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند
دیوان حافظ – ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
دیوان حافظ – منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دیوان حافظ – خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
دیوان حافظ – شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
دیوان حافظ – ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
دیوان حافظ – به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
دیوان حافظ – تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
دیوان حافظ – بود آیا که در میکدهها بگشایند
دیوان حافظ – مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
دیوان حافظ – صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
دیوان حافظ – حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
شاهنامه فردوسی – رزم كردن رستم با سه شاه و رها شدن كاوس از بند
شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن شاه يمن جندل را
شاهنامه فردوسی – بازگشتن كنيزكان به نزد رودابه
شاهنامه فردوسی – كشته يافتن ويسه پسر خود را
شاهنامه فردوسی – رسيدن سام و دستان به كابل
شاهنامه فردوسی – آمدن سام به نزد منوچهر
شاهنامه فردوسی – تاختن سهراب بر سپاه كاوس
شاهنامه فردوسی – رفتن كى كاوس به مازندران
شاهنامه فردوسی – پيام فرستادن رستم به نزد شاه هاماوران
شاهنامه فردوسی – شكيبايى ايرج و برترى عقلش
شاهنامه فردوسی – تباه شدن روزگار جمشيد
شاهنامه فردوسی – آمدن رستم نزديك شاه مازندران به پيغمبرى
شاهنامه فردوسی – ستايش سلطان محمود
شاهنامه فردوسی – پيروز نامه منوچهر نزد فريدون
شاهنامه فردوسی – آفرینش آفتاب
شاهنامه فردوسی – پادشاهى فريدون پانصد سال بود
شاهنامه فردوسی – پژوهش كردن موبدان از زال
شاهنامه فردوسی – ديدن فريدون دختران جمشيد را
شاهنامه فردوسی – خوان هفتم كشتن رستم ديو سپيد را
شاهنامه فردوسی – كى قباد
شاهنامه فردوسی – تاخته كردن افراسياب بر ايران زمين
شاهنامه فردوسی – آگاهى يافتن فريدون از كشته شدن ايرج
شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن فريدون پسران را
شاهنامه فردوسی – آگاه شدن منوچهر از كار زال و رودابه
شاهنامه فردوسی – رفتن پسران فريدون نزد شاه يمن
شاهنامه فردوسی – پادشاهى فريدون پانصد سال بود
شاهنامه فردوسی – رزم افراسياب با نوذر ديگر بار
شاهنامه فردوسی – كیكاوس
شاهنامه فردوسی – گرفتن رستم رخش را
شاهنامه فردوسی – رفتن ايرج بسوى پدر
شاهنامه فردوسی – پاسخ شاه مازندران به كاوس
شاهنامه فردوسی – داستان ابو منصور بن محمد
شاهنامه فردوسی – رفتن زال به نزد رودابه
شاهنامه فردوسی – باز آمدن كاوس به ايران زمين و گسى كردن رستم را
شاهنامه فردوسی – آمدن افراسياب به نزديك پدر خود
شاهنامه فردوسی – رشك بردن سلم بر ايرج
شاهنامه فردوسی – آمدن كى قباد به استخر پارس
شاهنامه فردوسی – نامه نوشتن كاوس نزديك شاه مازندران
شاهنامه فردوسی – آمدن رستم به نخجيرگاه
شاهنامه فردوسی – پادشاهى زوطهماسپ
شاهنامه فردوسی – كشته شدن ايرج بر دست برادران
شاهنامه فردوسی – فرستادن فريدون جندل را به يمن
شاهنامه فردوسی – پادشاهى منوچهر صد و بيست سال بود
شاهنامه فردوسی – كشته شدن سيامك بر دست ديو
شاهنامه فردوسی – آغاز داستان سهراب
شاهنامه فردوسی – بنياد نهادن اين نامه
شاهنامه فردوسی – خوان چهارم كشتن زنى جادو را
شاهنامه فردوسی – رفتن زال به رسولى نزد منوچهر
شاهنامه فردوسی – راى زدن زال با موبدان در كار رودابه
شاهنامه فردوسی – اندر خواب ديدن ضحاك فريدون را