صفحه اصلی
فال حافظ
صفحه اصلی
فال حافظ
Search
مرجع شعر و ادبیات پارسی
دیوان حافظ – یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
دیوان حافظ – صلاح کار کجا و من خراب کجا
دیوان حافظ – شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
دیوان حافظ – مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
دیوان حافظ – بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
دیوان حافظ – هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
دیوان حافظ – دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دیوان حافظ – ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
دیوان حافظ – خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
دیوان حافظ – حال دل با تو گفتنم، هوس است
دیوان حافظ – ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دیوان حافظ – بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
دیوان حافظ – خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
دیوان حافظ – روضه خلد برین خلوت درویشان است
دیوان حافظ – اگر روم ز پیاش فتنهها برانگیزد
دیوان حافظ – گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
دیوان حافظ – حسن تو همیشه در فزون باد
دیوان حافظ – دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
دیوان حافظ – نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
دیوان حافظ – دلم جز مهر مهرویان طریقی بر نمیگیرد
دیوان حافظ – حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
دیوان حافظ – دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
دیوان حافظ – شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
دیوان حافظ – خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
دیوان حافظ – سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
دیوان حافظ – ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
دیوان حافظ – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
دیوان حافظ – دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
دیوان حافظ – روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
دیوان حافظ – بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
دیوان حافظ – اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
دیوان حافظ – حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
دیوان حافظ – آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
دیوان حافظ – صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
دیوان حافظ – غلام نرگس مست تو تاجدارانند
دیوان حافظ – دارم امید عاطفتی از جناب دوست
دیوان حافظ – کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
دیوان حافظ – آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
دیوان حافظ – ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
دیوان حافظ – دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
دیوان حافظ – میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت
دیوان حافظ – نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد
دیوان حافظ – روشنی طلعت تو ماه ندارد
دیوان حافظ – دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
دیوان حافظ – ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
دیوان حافظ – کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت
دیوان حافظ – سحر بلبل حکایت با صبا کرد
دیوان حافظ – اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست
دیوان حافظ – آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
دیوان حافظ – بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
شاهنامه فردوسی – آمدن سام به ديدن رستم
شاهنامه فردوسی – رزم كاوس با شاه هاماوران
شاهنامه فردوسی – خوان پنجم گرفتار شدن اولاد به دست رستم
شاهنامه فردوسی – گريختن افراسياب از رزمگاه
شاهنامه فردوسی – خشم گرفتن كاوس بر رستم
شاهنامه فردوسی – آمدن رستم به نخجيرگاه
شاهنامه فردوسی – آگه شدن منوچهر از كار سام و زال زر
شاهنامه فردوسی – كشته شدن اغريرث به دست برادر
شاهنامه فردوسی – رزم رستم با سهراب
شاهنامه فردوسی – رزم كردن رستم با سه شاه و رها شدن كاوس از بند
شاهنامه فردوسی – كیكاوس
شاهنامه فردوسی – رفتن سام به جنگ مهراب
شاهنامه فردوسی – پند دادن زال كاوس را
شاهنامه فردوسی – پرسيدن سهراب نام سرداران ايران را از هجير
شاهنامه فردوسی – سير نشدن ضحاك از جستجوى
شاهنامه فردوسی – رسيدن سهراب به دژ سپيد
شاهنامه فردوسی – داستان دقیقی سخن سرای
شاهنامه فردوسی – گمراه كردن اهريمن كاوس را و به آسمان رفتن كاوس
شاهنامه فردوسی – رسيدن سام و دستان به كابل
شاهنامه فردوسی – نامه گژدهم به نزديك كاوس
شاهنامه فردوسی – لشكر كشيدن زال سوى افراسياب
شاهنامه فردوسی – كشته شدن سيامك بر دست ديو
شاهنامه فردوسی – تباه شدن روزگار جمشيد
شاهنامه فردوسی – آمدن كى قباد به استخر پارس
شاهنامه فردوسی – پژوهش كردن موبدان از زال
شاهنامه فردوسی – پادشاهی كيومرث
شاهنامه فردوسی – رفتن زال به رسولى نزد منوچهر
شاهنامه فردوسی – آگاه شدن مهراب از كار دخترش
شاهنامه فردوسی – آگاهى يافتن سيندخت از كار رودابه
شاهنامه فردوسی – آشتى خواستن پشنگ از كى قباد
شاهنامه فردوسی – رفتن هوشنگ و گيومرت به جنگ ديو سياه
شاهنامه فردوسی – رفتن ايرج به نزد برادران
شاهنامه فردوسی – نامه كاوس به رستم و خواندن او از زابلستان
شاهنامه فردوسی – راى زدن رودابه با كنيزكان
شاهنامه فردوسی – رفتن زال به نزد رودابه
شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن زال موبدان را
شاهنامه فردوسی – خوان هفتم كشتن رستم ديو سپيد را
شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن فريدون پسران را
شاهنامه فردوسی – رزم سهراب با گردآفريد
شاهنامه فردوسی – پادشاهى زوطهماسپ
شاهنامه فردوسی – پادشاهى گرشاسپ
شاهنامه فردوسی – آمدن افراسياب به نزديك پدر خود
شاهنامه فردوسی – رزم افراسياب با نوذر ديگر بار
شاهنامه فردوسی – رسيدن زال به نزديك سام
شاهنامه فردوسی – ستایش خرد
شاهنامه فردوسی – آمدن افراسياب به ايران زمين
شاهنامه فردوسی – پرسيدن فريدون نژاد خود را از مادر
شاهنامه فردوسی – پادشاهى فريدون پانصد سال بود
شاهنامه فردوسی – پادشاهى منوچهر صد و بيست سال بود
شاهنامه فردوسی – بنياد نهادن اين نامه