دیوان حافظ – صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

صَحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است
وقتِ گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است

از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش می‌شود
آری آری طیبِ اَنفاسِ هواداران خوش است

ناگشوده گُل نِقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگِ دل اَفکاران خوش است

مرغِ خوشخوان را بشارت باد کاندر راهِ عشق
دوست را با نالهٔ شب‌های بیداران خوش است

نیست در بازارِ عالَم خوشدلی ور زان که هست
شیوهٔ رندی و خوش باشیِ عیاران خوش است

از زبانِ سوسنِ آزاده‌ام آمد به گوش
کاندر این دِیرِ کهن، کارِ سبکباران خوش است

حافظا! تَرکِ جهان گفتن طریقِ خوشدلیست
تا نپنداری که احوالِ جهان داران خوش است






  دیوان حافظ - جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

پالودن

(دَ) [ په. ]
۱- (مص م.) صاف کردن، پاک کردن.
۲- تهی کردن.
۳- (مص ل.) پاکیزه شدن.
۴- (مص م.) تباه کردن، ضایع کردن.
۵- (مص ل.) تباه شدن، ضایع شدن.
۶- (مص م.) گداختن، ذوب کردن، به قالب ریختن سیم و زر و مانند آن.
۷- (مص ل.) تمام شدن، کاستن.
۸- (مص م.) تشکیک کردن، انتقاد کردن.
۹- نجات دادن، خلاص دادن.
۱۰ - (مص ل.) خلاص شدن، نجات یافتن.
۱۱ - بزرگ شدن.
۱۲ - (مص م.) بزرگ گردانیدن
۱۳ - تر کردن، نمناک کردن، آغشتن.

دیدگاهتان را بنویسید