دیوان حافظ – زاهد خلوت‌نشین دوش به میخانه شد

زاهد خلوت‌نشین دوش به میخانه شد

زاهدِ خلوت‌نشین، دوش به مِیخانه شد
از سرِ پیمان بِرَفت، با سرِ پیمانه شد

صوفیِ مجلس که دی، جام و قدح می‌شکست
باز به یک جرعه می، عاقل و فرزانه شد

شاهدِ عهدِ شباب، آمده بودش به خواب
باز به پیرانه سر، عاشق و دیوانه شد

مُغْبَچه‌ای می‌گذشت، راه‌زنِ دین و دل
در پِیِ آن آشنا، از همه بیگانه شد

آتشِ رخسارِ گُل، خرمنِ بلبل بسوخت
چهرهٔ خندانِ شمع، آفتِ پروانه شد

گریهٔ شام و سحر، شُکر که ضایع نگشت
قطرهٔ بارانِ ما، گوهرِ یک‌دانه شد

نرگسِ ساقی بِخوانْد، آیتِ افسون‌گری
حلقهٔ اورادِ ما، مجلسِ افسانه شد

منزلِ حافظ کنون، بارگهِ پادشاست
دل بَرِ دل‌دار رفت، جان بَرِ جانانه شد



  دیوان حافظ - المنة لله که در میکده باز است
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

بگوش همنفسان آتشین سرودم من
فغان مرغ شبم یا نوای عودم من؟
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

چرخ کردن

(~. کَ دَ) (مص م.)
۱- به وسیله دستگاه مخصوص عصاره چیزی را گرفتن.
۲- با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آن را تیز کردن.
۳- به وسیله دستگاهی گوشت را ریزریز کردن.
۴- در پزشکی با دستگاه خاصی دندان را تراشیدن.

دیدگاهتان را بنویسید