دیوان حافظ – روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق‌گزاران یاد باد

گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد

رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد





  دیوان حافظ - دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

محنت سراست هستي و خوش گفت آنکه گفت
کس را نداده‌اند برات مسلمي
«پژمان بختياري»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

برائت

(بَ ئَ) [ ع. براءه ]
۱- (مص ل.)پاک شدن از عیب و تهمت، تبرئه شدن.
۲- خلاص شدن از قرض و دین، رها شدن.
۳- (اِ.) اجازه.
۴- حواله.
۵- (اِمص.) رهایی، خلاصی.
۶- بیزاری، دوری.
۷- پاکی.

دیدگاهتان را بنویسید