دیوان حافظ – روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق‌گزاران یاد باد

گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد

رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد





  دیوان حافظ - سمن‌بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

بخش

(بَ) [ په. ] (اِ.)
۱- قسمت، بهره.
۲- تقسیم.
۳- در تقسیمات کشوری، از شهر کوچکتر و از ده بزرگتر که شامل چند روستا می‌شود.
۴- چند کشتی جنگی که تحت فرماندهی یک تن باشد؛ اسکادران.
۵- واحدی از یک سازمان که کار ویژه‌ای را بر عهده دارد.
۶- قسمتی از یک فصل کتاب.
۷- هجا (زبان شناسی).
۸- جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکب: جانبخش، روحبخش.

دیدگاهتان را بنویسید