دیوان حافظ – دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد، باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رَوَد به باد

حافظ گرت ز پندِ حکیمان مَلالت است
کوته کنیم قصه، که عمرت دراز باد






  شاهنامه فردوسی - گرفتن قارن دژ الانان را
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

ازان ز دامن مقصود کوته افتاده است
که پیش خلق درازست دست حاجت ما
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

بال بال زدن

(زَ دَ) (مص ل.)۱ - بال‌های خود را با تکان‌های ریز و پیاپی به هم زدن.
۲- دچار دلهره و حرکات تشنج آمیز بودن.

دیدگاهتان را بنویسید