دیوان حافظ – دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْ‌شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد

عِتابِ یارِ پری‌چهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند

ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمتِ جامِ جهان‌نما بکُند

طبیبِ عشق مسیحا‌دَم است و مُشفِق، لیک
چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکُند؟

تو با خدایِ خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مُدَّعی خدا بکُند

ز بختِ خفته ملولم، بُوَد که بیداری
به وقتِ فاتحهٔ صبح، یک دعا بکُند؟

بسوخت حافظ و بویی به زلفِ یار نَبُرد
مگر دِلالتِ این دولتش صبا بکُند



  دیوان حافظ - المنة لله که در میکده باز است
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

با قد خم ز عمر اقامت طمع مدار
در آتش است نعل، کمان کشیده را
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

پست

(~.) [ فر. ] (اِ.)
۱- کار رساندن نامه‌ها و بسته‌ها از جایی به جای دیگر.
۲- سازمانی که عهده دار این کار است.
۳- محل خدمت.
۴- شغل و مقام اداری.
۵- وظیفه معین هر بازیکن در بازی‌های گروهی، نقش (فره). ؛~ الکترونیک ایمیل. ؛ ~ اکسپرس نوعی خدمات پستی سریع السیر. ؛ ~ پیشتاز نوعی پست سریع تر از پست اکسپرس. ؛ ~ سفارشی نوعی پست که اداره پست در قبال دریافت محموله قبض صادر می‌کند. ؛ ~ رستانت نوعی خدمات پستی به صورت نگه داری نامه‌ها و بسته‌ها که آدرس مشخصی ندارند.

دیدگاهتان را بنویسید