دیوان حافظ – درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد
نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بی‌شمار آرد

چو مهمانِ خراباتی به عزت باش با رندان
که دردِ سر کشی جانا، گرت مستی خمار آرد

شبِ صحبت غنیمت دان که بعد از روزگارِ ما
بسی گردش کُنَد گردون، بسی لیل و نهار آرد

عَماری دارِ لیلی را که مَهدِ ماه در حکم است
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد

بهارِ عمر خواه ای دل، وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هِزار آرد

خدا را چون دلِ ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعلِ نوشین را که زودش باقرار آرد

در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لبِ جویی و سروی در کنار آرد







  دیوان حافظ - مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

روز سیه مرگ شود شمع مزارت
هر خار که از پای فقیری بدر آری
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اگزیستانسیالیسم

(~.) [ فر - انگ. ] (اِ.) اصالت وجود، تقدم وجود، نام مکتبی فلسفی که هستی انسان را مرکز و غایت همه مسائل می‌داند. و عقیده دارد که چون هر انسانی وجود خاص خود را دارد با مفاهیم فلسفی و مابعدالطبیعه قابل تفسیر و توضیح نیست.

دیدگاهتان را بنویسید