دیوان حافظ – درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد
نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بی‌شمار آرد

چو مهمانِ خراباتی به عزت باش با رندان
که دردِ سر کشی جانا، گرت مستی خمار آرد

شبِ صحبت غنیمت دان که بعد از روزگارِ ما
بسی گردش کُنَد گردون، بسی لیل و نهار آرد

عَماری دارِ لیلی را که مَهدِ ماه در حکم است
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد

بهارِ عمر خواه ای دل، وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هِزار آرد

خدا را چون دلِ ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعلِ نوشین را که زودش باقرار آرد

در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لبِ جویی و سروی در کنار آرد







  دیوان حافظ - مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

شعر و شرع و عرش از هم خواستند
این دو عالم زین سه حرف آراستند
«عطار»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

ایتاء

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) دادن.

ایتام

(اَ) [ ع. ] (اِ.) جِ یتیم ؛ بی پدران و بی مادران.

ایتلاف

(اِ یْ تِ) [ ع. ائتلاف ]
۱- (مص م.) با هم شدن، به هم پیوستن.
۲- الفت یافتن، مؤانست یافتن.
۳- (اِمص.) الفت، مؤانست، پیوستگی.

ایتمان

(اِ تِ) [ ع. ائتمان ] (مص م.) استوار داشتن، امین کردن.

ایتوک

(اِ) مژده، خبر خوش، نوید.

ایثار

[ ع. ] (مص م.)
۱- بخشیدن.
۲- دیگری را بر خود برتری دادن.
۳- از خود گذشتن.

ایجاب

[ ع. ] (مص م.)
۱- واجب کردن، لازم گردانیدن.
۲- پذیرفتن.
۳- طرف عقد واقع شدن.

ایجاد

[ ع. ]
۱- (مص م.) بوجود آوردن، آفریدن.
۲- (اِمص.) آفرینش.

ایجاز

[ ع. ]
۱- (مص م.) مختصر و کوتاه کردن.
۲- (اِمص.) کوتاه گویی.

ایجاع

[ ع. ] (مص م.) به درد آوردن، دردمند کردن.

ایحاء

[ ع. ] (مص م.)
۱- وحی فرستادن، الهام کردن.
۲- مطلبی را در ذهن یا دل کسی افکندن.

ایدئولوژی

(دِ ئُ لُ) [ فر. ] (اِ.) انواع و اقسام سیستم‌های فکری و فلسفی و منجمله مذهب که به نو عی در تعیین خط مشی، عمل یا موضع گیری معتقدان به آن‌ها در مسایل سیاسی - اجتماعی مؤثر باشد.

ایدر

(دَ) [ په. ] (ق.)
۱- این جا.
۲- اکنون، اینک.

ایدری

(~.) (ص نسب.)
۱- اینجایی.
۲- این جهانی، دنیوی.

ایدز

(اِ دْ) [ انگ. ]AIDS (اِ.) نوعی بیماری ویروسی که موجب مختل شدن مکانیسم دفاعی بدن شده و زمینه را برای ابتلاء به هر بیماری دیگر بوجود می‌آورد. این ویروس از طریق رابطه جنسی یا تزریق خون آلوده منتقل می‌شود.

ایده

(دِ) [ فر. ] (اِ.) اندیشه، فکر، عقیده، تصور، رأی.

ایده آل

(~.) [ فر. ] (اِ.) کمال مطلوب، آرزوی عالی.

ایده آلیست

(~.) [ فر. ] (اِ.) طرفدار مکتب ایده آلیسم، آرمانخواه.

ایده آلیسم

(~.) [ فر. ] (اِ.)
۱- اصالت تصور و خیال، فلسفه‌ای که تصور را اصل و حقیقت می‌شمارد.
۲- در هنر یعنی آفریدن آن چه که در ذهن است نه آنچه که واقعیت دارد.

ایده ئولوگ

(~. ئُ لُ) [ فر. ] (اِفا.) مسلک ساز، متفکران و فلاسفه و نظریه پردازانی که خالق ایده ئولوژی هستند.


دیدگاهتان را بنویسید