دیوان حافظ – جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد

جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد

جان، بی‌جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد

با هیچ کس نشانی زان دِلْسِتان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد

هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد

سرمنزلِ فراغت نَتْوان ز دست دادن
ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد

چنگِ خمیده‌قامت می‌خوانَدَت به عشرت
بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد

ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حقِ او کس این گمان ندارد

احوالِ گنجِ قارون کَایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زر نهان ندارد

گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخِ سربریده بندِ زبان ندارد

کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد





  شاهنامه فردوسی - آمدن افراسياب به ايران زمين
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

پژوهش

(پِ یا پَ هِ)(اِمص.)
۱- جست و جو، تحقیق.
۲- تحقیقات علمی و بازخواست.
۳- مؤاخذه.
۴- خبر، خبر داشتن.

پژوهنده

(پِ یا پَ هَ دِ) (ص فا.)
۱- جست و جو کننده.
۲- کارآگاه، خبرچین.
۳- خردمند، دانا.

پژوهیدن

(پِ دَ) [ په. ] (مص ل.)
۱- جست و جو کردن.
۲- بازپرسیدن.
۳- خواستن، طلب کردن.

پژوژ

(پَ) (اِ.) اصرار، الحاح.

پژوین

(پَ) (ص.) چرکین، پلید.

پک

(~.) (ص.)
۱- بی هنر.
۲- خودپسند.
۳- پله، پله‌های نردبان.

پک

(پُ) (اِ.) (عا.)
۱- یک بار کشیدن سیگار و چپق.
۲- برجستن و فروجستن.

پک

(~.) (اِ.)
۱- گنده و درشت.
۲- جامه سخت و درشت.

پک

(پِ) (اِ.) بند انگشت دست یا پا.

پک

(پَ) (اِ.) وزغ، قورباغه.

پک و پوز

(پَ کُ پُ) (اِمر.) (عا.)
۱- ریخت، شکل، هیأت ظاهری، وجنات (زشت)، بد پک وپوز.
۲- دهان و اطراف آن.

پک وپهلو

(پَ کُ پَ) (اِمر.) سینه و قسمت راست و چپ آن.

پکر

(پَ کَ) (ص.) (عا.) افسرده، نومید.

پکمز

(پَ مَ) (اِ.)
۱- دوشاب، شیره، دبس.
۲- شراب.

پکن

(پَ کَ) (اِ.) نک ارزن.

پکند

(پَ کَ) (اِ.) نان، خبز.

پکنه

(پَ نَ یا نِ) (ص.) مردم فربه کوتاه بالا، خپله.

پکول

(پَ) (اِ.) تالاری باشد که بر بالا خانه سازند.

پکوک

(پَ) (اِ.)
۱- پتک آهنگران.
۲- نرده جلو ایوان.

پکیج

(پَ کِ) [ انگ. ] (اِ.)
۱- دستگاهی برای تولید آب گرم.
۲- بسته نرم افزاری کامپیوتر.


دیدگاهتان را بنویسید