دیوان حافظ – اگر روم ز پی‌اش فتنه‌ها برانگیزد

اگر روم ز پی‌اش فتنه‌ها برانگیزد

اگر روم ز پِی‌اش فتنه‌ها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد

و گر به رهگذری یک دَم از وفاداری
چو گَرد در پِی‌اش افتم چو باد بُگْریزد

و گر کنم طلبِ نیم بوسه صد افسوس
ز حُقِّهٔ دهنش چون شکر فرو ریزد

من آن فریب که در نرگسِ تو می‌بینم
بس آبروی که با خاک ره برآمیزد

فراز و شیب بیابان عشق، دامِ بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد

تو عمر خواه و صبوری که چرخِ شعبده باز
هزار بازی از این طُرفه‌تر برانگیزد

بر آستانهٔ تسلیم سر بِنِه حافظ
که گر ستیزه کنی، روزگار بستیزد

شاهنامه فردوسی - پيغام فرستادن كاوس به نزديك قيصر روم و افراسياب‏

اگر روم ز پی‌اش فتنه‌ها برانگیزد, حافظ, حافظ شیرازی, دیوان حافظ, دیوان حافظ شیرازی, شعر, شعر پارسی, شعر حافظ, شعر فارسی, غزل, غزل حافظ, غزلیات دیوان حافظ, فال حافظ

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
«حافظ»

دیوان حافظ – مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

دیوان حافظ – دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

دیوان حافظ – صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست

دیوان حافظ – بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

دیوان حافظ – چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست

دیوان حافظ – در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست

دیوان حافظ – چه مستی است ندانم که رو به ما آورد

دیوان حافظ – عکس روی تو چو در آینه جام افتاد

شاهنامه فردوسی – ستایش پیامبر

شاهنامه فردوسی – آوردن رستم كی‏قباد را از كوه البرز

شاهنامه فردوسی – خوان پنجم گرفتار شدن اولاد به دست رستم

شاهنامه فردوسی – پيغام كاوس به زال و رستم

شاهنامه فردوسی – گفتار اندر زادن دختر ايرج‏‏

شاهنامه فردوسی – پادشاهى دادن سام زال را

شاهنامه فردوسی – پرسيدن سهراب نام سرداران ايران را از هجير

مقدمه شاهنامه فردوسی

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

پژ

(پَ) (اِ.)
۱- کتل.
۲- زمین پست و بلند.

پژاوند

(پَ وَ) (اِمر.) = پژوان. پژوند:
۱- چوبی که برای محکمی در، پشت آن افکنند تا کسی نتواند باز کند.
۲- چوبی که جامه را به وقت شستن بر او زنند؛ چوب گازران، کدین.